برگشت از دیار عشق

ساخت وبلاگ
بدجور گرفتار شدیم شب و روز نداریم دیگه با صابخونه از خدا بیخبرمون بحثمون شده بهش میگیم بابا تو که مسئولیت پذیر حتی ذره ای هم نیستی اینجا واقعا شرایط زندگی برامون سخت شده پولمون رو بده ما بریم یا میگه ندارم یا امروزو و فردا میکنهآب واحدمون رو قط میکنه سر و صدا راه میندازه انقد دیگه زنگ زدیم به پسرش ا برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 256 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

این روزا روزای عجیب و غریبی ان...تموم اتفاق های بد و خوب باهم و پشت هم میوفته...گیجم و خسته انگار تو یه بلاتکلیفی خیلی بدی دارم دست و پا میزنم خداکنه این روزای مزخرفم تموم شن و برنحالم نسبت به روزای قبل کمی بهتره...بلاخره من و محسن یه شب طاقتمون طاق شد و زدیم به سیم آخر بحث بدی بین ما و صابخونه شد.. برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 258 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

دیروز غروب محسن زنگ زد گفت اجاره نامه رو دم دست بزار بیام ازت بگیرم از بنگاه زنگ زدن پولت آماده س...چقدرررررر من و داداش خوشحال شدیم ولی هنوز چنددقیقه نگذشته بود باز محسن زنگ زد مدارک موتورم خونه س؟گفتم اره گفت میام ازت میگیرم موتورم رو گرفتنکلی حالمون گرفته شد...تا محسن بره کلانتری و بیاد خونه مدار برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 296 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

اومدم با خبرهای خوب...گوش شیطون کر مشکلاتمون داره یکی یکی کمرنگ و درنهایت تموم میشه بریم براتون تعریف کنمامروز صبح محسن رفت بنگاه که تو اجاره نامه ثبت شه که مبلغی از پول پیشمون رو گرفتیم...خیلی طول نکشید که محسن برگشت منم تو اون فاصله برنج درست کردم و واسه ناهارمون ماهی سرخ کردم...محسن اومد گفت بنگا برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 194 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

سلام مهربونا حالتون چطوره؟چندروزی نت نداشتم و نمیخواستم حالا حالاها هم وصلش کنم ولی بعد چندروز دیدم نمیتونم واقعا خیلی سخته بی نتی این روزا خیلی داره بد میگذره بهم...همش دلهره و تشویش دارم واسه خونه همش شبا دیر میخوابم و همون چندساعتی که میخوابم کابوس میبینم...خوابای عجیب و غریب...یه شب خواب آروم ند برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 218 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

حواسم این روزا سرجاش نیس...مثلا الان تاریخ آخرین آپم رو دیدم دهنم باز مونده بود یعنی من یه هفته س وبم رو آپ نکردم؟؟؟؟؟!!!!!یه هفته گذشته و اصلا باورم نمیشه...همیشه میبینم تاریخ آپ شدنام طولانی میشه حس بدی بهم دست میده از اینکه چه حیف که ثبتشون نکردم خب از خودمون بگم خداروشکر خوبیم و داریم زندگیمون ر برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 190 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

غروب با داداش و محسن نشسته بودیم حرف میزدیم و برنامه میچیدیم که کی بریم خونه خاله و این صحبتا که نتیجه ش شد فرداشب!!! اولش که اصلا زیربار نمیرفتم که منم برم به داداش گفتم تنهایی برو ولی بعد فکر کردم که بهتره برم حداقل اینجوری کمتر تو خونه اذیت میشم...باورـکنین صدای صابخونه و دختراش به گوشم میرسه اصل برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 181 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 190 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

دوازده ظهر بیدار شدیم و صبحونه خوردیم خاله قبل ما بیدار شده بود و رفته بود نون تازه گرفته بود بعدم با داداش رفتن تا خط جدید واسه خودش بگیره ساعت دو بود که اومدن و خاله برنج درست کرد منم شامی درست کردم و سه و نیمم ناهار خوردیم چون صبحونه دیر خورده بودیم و گشنمون نبود...بعدظهرم تی وی دیدیم و ابروهای خ برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 180 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19

سه شنبه ظهربیدار شدم و خریدایی که خاله صبح زود رفته بود کرده بود رو شستم(میوه و مرغ و ماهی)درحین کارکردن یدفعه از تو کوچه صدای داد و فحش اومد صابخونه ساختمون رو به رویی بود که وحشی بازی درآورده بود و فحش میداد که خونه م رو تخلیه کنین و شیشه ها رو میشکست...منم که از دعوا خیلی میترسم سریع دست و پام شر برگشت از دیار عشق...
ما را در سایت برگشت از دیار عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mshtxxx بازدید : 210 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:19